مطالب
درباره‌ زیگمار پولکه، هنرمند مشهور آلمانی

درباره‌ زیگمار پولکه، هنرمند مشهور آلمانی

زیگمار پولکه، هنرمند آلمانی که در سال 2010 در 69‌سالگی بر اثر عوارض ناشی از سرطان درگذشت، به هنر پاپ امتیاز سیاسی تند‌و‌تیزی داد که اغلب در آثار همتایان انگلیسی و آمریکایی او وجود نداشت. او که تبعیدی از آلمان شرقی بود و در دوران کودکی در غرب آلمان ساکن شد، آثاری خلق کرد که به‌طور ضمنی از کمونیسم و سرمایه‌داری انتقاد می‌کرد.

علیرضا جوادی: زیگمار پولکه، هنرمند آلمانی که در سال 2010 در 69‌سالگی بر اثر عوارض ناشی از سرطان درگذشت، به هنر پاپ امتیاز سیاسی تند‌و‌تیزی داد که اغلب در آثار همتایان انگلیسی و آمریکایی او وجود نداشت. او که تبعیدی از آلمان شرقی بود و در دوران کودکی در غرب آلمان ساکن شد، آثاری خلق کرد که به‌طور ضمنی از کمونیسم و سرمایه‌داری انتقاد می‌کرد. هنر او پیچیدگی‌های تغییرات اجتماعی عمیقی را منعکس می‌کرد که در طول زندگی‌اش رخ داده بود؛ در‌حالی‌که در مواقعی زیبایی چشمگیر و غیرمتعارفی را نیزبه نمایش می‌گذارد. 

پولکه هنرمندی اصالتا متولد لهستان است. هنگامی که چهار‌ساله بود، خانواده‌اش از سیلسیا به تورینگن، در آلمان تحت اشغال شوروی، رانده شدند و هشت سال بعد از آنجا به غرب رفتند. بلافاصله پس از آن، پولکه با خانواده‌اش به ویلیش، نزدیک کرفلد، در نوردراین-وستفالن نقل مکان کرد. از 1961 تا 1967 پولکه در آکادمی هنر دولتی دوسلدورف تحصیل کرد؛ جایی که از رادیکالیسم جوزف بویز الهام گرفت.

مانند بویز، پولکه مجموعه‌های خارق‌العاده‌ را از معمولی‌ترین مواد خلق کرد که در کلاژها و نقاشی‌های او نیز دیده می‌شد. در یک نقطه او تمایل خاصی به سوسیس لیورورست و سیب‌زمینی پیدا کرد و در سال 1967 یک اینستالیشن با سیب‌زمینی تولید کرد که چیدمانی درخور توجه بود و با آن اثر به اوج خود رسید. 

با‌این‌حال، پولکه یک هنرمند فیگوراتیو به حساب می‌آمد که با ترکیب ارجاعات طعنه‌آمیز به چاپ‌ها و نقاشی‌های هنرمندان قدیمی با تصاویر مستقیم و جسورانه فرهنگ عامه‌ که از روزنامه‌ها، تبلیغات و کتاب‌های کمیک‌ استخراج شده بودند، به بزرگ‌ترین موفقیت خود دست یافت. در این مورد، او بدون شک تحت‌ تأثیر چهره‌های مهم هنر پاپ مانند اندی وارهول و روی لیختنشتاین قرار گرفت. در سال 1963، پولکه همراه با چهره‌های برجسته‌ای همچون گرهارد ریشتر، جنبشی را که به نام Kapitalistischer Realismus (رئالیسم سرمایه‌داری) شناخته می‌شود، پایه‌گذاری کرد. این نام براندازی از رئالیسم سوسیالیستی است؛ سبک رسمی خفه‌کننده‌ای که در آلمان شرقی کمونیستی ترویج می‌شد. 

با‌این‌حال، کار متناقض پولکه، با بازنمایی نامرغوب خود از غذاهای مطلوب و سایر کالاها، بیش از همه تقلید از تجارت‌گرایی غربی بود. هنرمندان با مجموعه‌ای از رویدادها بر کیفیت کار خود تأکید کردند، از‌جمله نمایشی به‌یاد‌ماندنی که در سال 1963 در داخل یک مغازه مبلمان در شهر دوسلدورف برگزار کرد؛ پولکه و ریشتر حتی خود را به عنوان «مجسمه‌های زنده» به نمایش گذاشتند که روی صندلی‌های راحتی نشسته بودند. در عرض سه سال، پولکه نمایشگاه انفرادی خود را در گالری رنه بلاک در برلین برگزار کرد.

تکنیک پولکه در بیشتر آثارش تجربی به حساب می‌آمد. رسانه‌های او طیف وسیعی از مواد کار، از فیلم و عکاسی گرفته تا آبرنگ، گواش و اشکال مختلف طراحی را شامل می‌شد. گاهی از مواد فاسدشدنی مانند آب‌میوه، موم زنبور عسل و دود شمع استفاده می‌کرد یا مانند یک کیمیاگر پرشور، دانه‌های شهاب‌سنگ یا آرسنیک را روی بوم‌های پوشیده از رزین می‌پاشید. جالب‌تر از همه، او کارهای چندلایه‌ای از موادی شامل رنگ، لاک، چاپ صفحه و ورق‌های پلاستیکی ساخت. این پیچیدگی فیزیکی به تصاویر پولکه کیفیتی آزاردهنده و حتی توهم‌آمیز داد که ممکن است بازتاب آزمایش او با داروهای روان‌گردان، به‌ویژه LSD باشد. قارچ‌ها موضوعی تکراری در آثار او هستند و برخی عکس‌های او شامل تصاویر دستکاری‌شده از گیاه تریاک بود. 

در حالی که برخی از منتقدان از این حال و هوای مخدر لذت برده‌اند، رابرت هیوز، منتقد برجسته، او را با هنرمندان جنجالی مقایسه کرد که تابع هیچ قاعده‌ای نیستند. گفته هیوز ممکن است حقیقت داشته باشد؛ با‌این‌حال، کنار هم قرار‌دادن مواد مختلف و تفکیک‌هایی که مشخصه هنر پولکه است، منعکس‌کننده فرایندهای فکری است که حتی هوشیارترین مخاطب نیز می‌تواند با آن ارتباط برقرار کند. نقوشی مانند برج‌های اردوگاه کار اجباری که او در دهه 1980 روی پارچه‌های چاپی تجاری می‌کشید، واقعا قدرتمند هستند و توانایی پولکه را در استفاده از تجربیات جمعی به روش‌های به‌یادماندنی و متمایز نشان می‌دهند. او همچنین موفق شد تکنیک‌هایی را توسعه دهد که به موجب آن، تصویر به‌طور مرموزی با توجه به زاویه‌‌ نگاه مخاطب نسبت به اثر تغییر می‌کرد.

پولکه در سه دهه و نیم آخر زندگی خود در شهر کلن زندگی و کار می‌کرد. او در این دوره در مؤسسات مختلفی تدریس می‌کرد که مهم‌ترین‌ و معتبرترین‌شان کالج هنرهای زیبا در شهر هامبورگ بود. او مردی باابهت و کاریزماتیک به حساب می‌آمد که گاهی برای ماه‌ها ناپدید می‌شد و در رفتار اجتماعی اغلب بی‌نظم بود. یکی از کلکسیونرها حدس زده است که پولکه قیمت یکی از آثارش را با «دوبرابرکردن سن و اضافه‌کردن سه نوبت» تعیین کرده است. تأیید این داستان غیرممکن است، اما مطمئنا نشان‌دهنده شوخ‌طبعی و شجاعت پولکه است. 

همچنین این قصه موفقیت تجاری او را که در اواسط زندگی حرفه‌ای به دست آورده بود، تأیید می‌کند. بعدها ارزش آثار او در بازار هنر به یک پدیده تبدیل شد. در سال 2007 یکی از نقاشی‌های اولیه‌اش به قیمتی بیش از پنج میلیون دلار دست یافت. با‌این‌حال، تا پایان عمرش متواضعانه زندگی کرد و در میان عکس‌ها و کتاب‌هایش احاطه شد.

پولکه از طریق نمایشگاه‌های پرمخاطب متعدد خود تأثیری بین‌المللی بر جای گذاشت و هنرمندان جوان‌تری مانند هم‌وطنانش‌ مارتین کیپنبرگر و آلبرت اولن، لارا شنیتگر از هلند، ریچارد پرینس آمریکایی، جولیان اشنابل آمریکایی و‌... را تحت تأثیر قرار داد. او اغلب در گالری‌های نیویورک ظاهر می‌شد و در سراسر آمریکای شمالی و اروپا، از سانفرانسیسکو گرفته تا لیورپول، تیت‌مدرن در لندن و وین جلسات مهمی برگزار کرد. پولکه جوایز بین‌المللی متعددی را نیز دریافت کرد؛ از‌جمله جایزه شیر طلایی در دوسالانه ونیز در سال 1986 و جایزه پریمیوم امپریال انجمن هنر ژاپن در سال 2002. زیگمار پولکه سرانجام در  10 ژوئن 2010 درگذشت.

منبع: شرق

درج دیدگاه
* نشان دهنده فیلد الزامی
دیدگاه ها

دیدگاهی وجود ندارد

مطالب مرتبط